دوشنبه ۵ مهر ۱۳۹۵ - ۰۸:۵۶
۰ نفر

همشهری دو - شید‌ا اعتماد‌: ورکانه را با لاشه سنگ‌هایی از کوه‌های اطرافش ساخته‌اند. روستا در دل طبیعتش خوش نشسته و مثل کوه و درخت، ازلی و ابدی می‌نماید.

ورکانه

 انگار تا بوده، وركانه با سنگ‌هاي سياه و تيرهاي چوبي بيرون زده از سقف‌هايش بوده و مردمان خسته در كوچه‌هايش قدم‌مي‌زده‌اند. بافت سنگ‌هايي كه روستايي‌ها در ديوارها استفاده كرده بودند، متنوع بود. در بند اين نبودند كه بگردند سنگ‌هاي يك‌شكل و يكدست را سوا كنند، آنها را با تيشه هم‌اندازه كنند و بعد در ديوار به‌كار ببرند. هر آنچه را طبيعت به آنها داده بود، گرفته بودند و با آن خانه ساخته بودند: سنگ‌هاي بزرگ يا كوچك، سياه يا سفيد و يا خاكستري. همه‌ اينها آنقدر طبيعي مي‌نمود كه انگار هر خانه تكه‌اي از كوه‌ها بود.

روستا يك گنج واقعي بود. قدم زدن در كوچه‌هايش و لمس ديوارهايي كه اينقدر زنده بودند، تجربه بي‌نظيري بود. اشكال كار اينجا بود كه مردم روستا نمي‌دانستند چه گنجي دارند. وسط اين بافت يكدست و خوشايند، خانه‌هايي با سنگ‌هاي كارخانه‌اي و تك رنگ قد كشيده بودند؛ خانه‌هايي نوساز و بي‌هويت كه شبيه آنها در همه شهرها و روستاهاي ديگر ديده مي‌شود؛ وصله‌هاي‌ ناجوري در اين بافت طبيعي كه مثل ويروسي آمده بودند روستا را از آن خودشان كنند. كاش مردم وركانه مي‌دانستند كه گنج دارند و ويروس‌ها را راه نمي‌دادند. كاش كسي اين را يادشان مي‌داد.

کد خبر 347512

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha